پسر شیرینم چرا اینکارا رو میکنی مامان دیگه تحمل سنگینی این بار عذاب وجدان رو نداره!!!
دیروز از صبح آروین شیطونی میکردو نمیذاشت خواهر کوچولوش بخوابه بالاخره حدود سه بود که موفق شدم آریانا رو بخوابونم بعد آروین رو آوردم تو پذیرایی تا اگه شیطنت کرد خواهرش بیدار نشه یه متکا گذاشتم وسط پذیراییو بهش گفتم حالا مامان میخوابه اگه تو نخوابی تنها می مونی اونم اومد کنارم خوابید خودمو به خواب زدمو دیگه باهاش حرف نزدم که فکر کنه خوابم اونم بخوابه چند دقیقه بعد دیدم که داره دگمه های یقه بلوزم رو باز میکنه عکس العملی نشون ندادم تا ببینم میخواد چکار کنه الان اون دو ساله اشه و تقریبا یک ساله که آروین رو بالاجبار از شیر گرفتم همیشه هم بخاطر اینکه نتونستم حداقل دو سال کامل بهش شیر بدم خودمو سرزنش میکنم با وجود اینکه همسن و سالاش ممکنه هنوز...
نویسنده :
مامان آروین
19:40